نگارش دوازدهم-

درس1 نگارش دوازدهم

سوال واضح !

ملکه ماشی

نگارش دوازدهم. درس1 نگارش دوازدهم

سلام کسی برا صفحه ۲۴ نگارش دوازدهم انشا نوشته که در مورد خاطرات زندگی باشه اگه نوشتید و از اینترنت و گام به گام نیس ممنون میشم بفرستید یا اگه میتونید بنویسید

جواب ها

جواب معرکه

Zahra karimi

نگارش دوازدهم

پاییز بود و غروب جمعه نیز شهر به آرامی در سیاهی شب غرق میشد تک وتنها در گوشه ی اتاقم ساکت نشسته و زانوی غم بغل گرفته بودم.به خیال خودم داشتم با بغض سختی که راه نفسم را بسته بود پیکار میکردم.اما مگر میشد؟! آب دهانم را به زحمت قورت میدادم که مبادا اشکم نریزد؛ این دیگر عمق فاجعه بود! اما مشکل آن بود که نمیدانستم چه مرگم است؟به درسایم فکر میکردم در نقطه ی امنی بودم و مشکل درسی نداشتم .در خانواده ورابطه ام بادوستانم جستجو میکردم بازهم به بن بست میخوردم همه چیز آرام بود.پس این دل را چه شده؟ بابی رحمی ودلخوری ها وبغضم را به پای پاییز زیبا وباران های عاشقانه اش نوشتم.اما عمق وجودم دردم را داد میزد. احساس میکردم،دلتنگ آغوش بودم.مهم نبود آغوش چه کسی تنها آغوشی که حس امنیت را تزریق کند.همین که میفهمیدم کسی دوستم دارن در آن لحضه برایم کافی بود. صدای چرخش کلید آمد.سراسیمه به بیرون دویدم.گویی به انتظار کسی بودم که بیاید ومرا از این گریه نجات دهد‌. همدمم بود منجی روزهای دشوارم،مادرم.با آن رز سفید رنگی که در دستانم نهاد همانند روزهای کودکی سیرم میکرد.اما اینبار سیر از محبتی که تشنه اش بودم. سوالی نگاهش کردم.خودش توضیح داد:حدس میزدم که رز سفید خونت اومده باشه پایین گفتم اینو برات بیارم تا پاییز نتونه حال دل دختر بهاری منو بدکنه.

سوالات مشابه

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت

Ad image

اشتراک رایگان فیلیمومدرسه

ویژه اول تا دوازدهم

دریافت